کد خبر : 31917
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۴:۵۰

روح «وحدت ایرانی» در کالبد شعر شهریار

روح «وحدت ایرانی» در کالبد شعر شهریار

به گزارش تبریز یازار،  استاد جلال محمدی، شاعر، نویسنده و روزنامه‌نگار پیشکسوت کشورمان که آثار متعددی در حوزۀ شعر، ادبیات دفاع مقدس، نظریه‌پردازی فرهنگی و مسائل قفقاز به قلم وی طی چهار دهۀ گذشته منتشر شده است از پژوهشگرانی است که در روزگار حیات استاد سیدمحمدحسین شهریار با وی مراوده داشته و پس از درگذشت


به گزارش تبریز یازار،  استاد جلال محمدی، شاعر، نویسنده و روزنامه‌نگار پیشکسوت کشورمان که آثار متعددی در حوزۀ شعر، ادبیات دفاع مقدس، نظریه‌پردازی فرهنگی و مسائل قفقاز به قلم وی طی چهار دهۀ گذشته منتشر شده است از پژوهشگرانی است که در روزگار حیات استاد سیدمحمدحسین شهریار با وی مراوده داشته و پس از درگذشت این شاعر بزرگ، مقالات و کتاب‌هایی درباره‌ شعر و شخصیت وی منتشر کرده است.

۲۷ شهریور سالروز درگذشت استاد شهریار و روز شعر و ادب فارسی فرصت و بهانه‌ای است برای گفتگو با استاد محمدی.

مهم‌ترین بعد تاثیرگذاری استاد شهریار بر شعر و شاعران معاصر در حوزۀ اندیشه و محتواست

💢 تاثیر استاد شهریار را بر شعر معاصر کشورمان ایران چگونه ارزیابی می‌کنید؟

تاثیر استاد شهریار بر شعر معاصر ایران در دو حوزۀ شعر فارسی و شعر آذری قابل بررسی است و ابعاد مختلفی دارد. تاثیر اشعار استاد شهریار در حفظ زبان و سنت‌های ادبی با نوآوری در آن- چه در زبان و چه در محتوا- غیرقابل انکار است، آن هم در روزگاری که در سایۀ تاثیر نهضت ترجمۀ ادبیات غرب در ایران، تبلیغات گسترده‌ای در مورد پایان حیات شعر کلاسیک و ناکارآمدی قالب‌های آن به ویژه غزل در جریان بود.

بعد دیگری از تاثیرگذاری استاد شهریار بر شعر معاصر، تقویت جریان شعر مذهبی و حضور آن در زندگی مردم با خلق اشعار درخشانی مانند «علی ای همای رحمت…»، «شب و علی»، «شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین…»، «گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر…» و…است که ذهن جامعه را تصرف کرد. شعر «علی ای همای رحمت…» با گذشت قریب یک قرن از سرودن آن، هنوز بر زبان خواص و عوام جاری است و خواهد بود.

در حوزۀ شعر آذری هم استاد شهریار با خلق آثار شکوهمندی مانند «حیدر بابایه سلام» و «سهندیه» و…نه تنها بر ادبیات معاصر ایران در حوزۀ زبان آذری تاثیر نهاده، بلکه بر مردم و ادبیات آذری‌های قفقاز و ترکیه و سایر مناطق نیز تاثیرگذار بوده است، به گونه‌ای که تاکنون حدود ۱۵۰ نظیره توسط شاعران ایرانی و غیرایرانی بر حیدر بابا سروده شده است.

اما مهم‌ترین بعد تاثیرگذاری استاد شهریار بر شعر و شاعران معاصر در حوزۀ اندیشه و محتواست. می‌دانیم که شهریار در ردیف «شاعران حکیم» مانند نظامی و فردوسی است. معانی و مضامین بلند اشعار استاد شهریار، و به بیان بهتر، اندیشه و حکمت نهفته در سخن او، در رشد و تعالی و تحول جان و تفکر شعر و شاعران معاصر نقش داشته است. توصیۀ حکیمانۀ استاد شهریار به شاعران این بوده که هنر و استعداد خود را خرج «مضامین بلند» سازند:

تو شهریار به مضمون بلند دار سخن

هر آن سخن که جهانگیر شد، به مضمون شد

 

💢 راز شهرت و محبوبیت استاد شهریار را در چه چیزی  می‌دانید؟

مرحوم لطف‌الله زاهدی از دوستان نزدیک شهریار در مقدمه‌ای که در ۱۳۳۶ بر دیوان استاد شهریار نوشته، آورده است: «شهرت شهریار تقریبا بی‌سابقه است. تمام کشورهای فارسی زبان و ترکی زبان هنر او را می‌ستایند…در اقصی نقاط ایران، در یک کلاس درس ادبی وقتی که معلم برای نوشتن انشاء، شرح حال شاعری را موضوع قرار می‌دهد، اغلب از شاگردان، شرح حال شهریار را می‌نویسند»

نیز نوشته است: « [شهریار] در سیزده سالگی…در خواب می‌بیند که بر روی قلل کوه‌ها طبل بزرگی را می‌کوبد و صدای آن طبل در اطراف و جوانب می‌پیچد و به قدری صدای آن رعد آساست که خودش نیز وحشت می‌کند. این خواب را می‌توان به شهرتی که پیدا کرده، تعبیر کرد.»

دربارۀ راز شهرت و محبوبیت استاد شهریار و ارتباط با شعر و سلوک روحی آن بزرگوار مطالب مهمی می‌توان گفت:

روشن است که شهرت و محبوبیت استاد شهریار به خاطر آثار اوست. این دو بیت از استاد شهریار، راز شهرت و محبوبیت او را می‌گشاید:

شهریارا، تو به شمشیر قلم در همه آفاق/ به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی

این بیت، یک حرف کلی است و حاکی از اینکه استاد شهریار، با شمشیر قلم (شعر) ملک دلها را تسخیر و تصرف کرده است. اما بیت دیگر ایشان، این راز و سؤال را می‌گشاید که شعر او چگونه شعری بوده که دلها را تسخیر کرده است؟

تو شهریار، به مضمون بلند دار سخن/ هر آن سخن که جهانگیر شد، به «مضمون» شد.

باز از این نکته سؤال دیگری مطرح می‌شود  که: مضمون یا مضامینی که سخن شهریار با آن جهانگیر شده، چگونه در دسترس ذوق و اندیشۀ شهریار قرار گرفته و منشأ و منبع این مضامین کجاست؟ استاد شهریار به این سؤال هم پاسخ داده است:

شبها به کنج خلوتم آواز می‌دهند

کای خفته، گنج خلوتیان باز می‌دهند

وصل است رشتۀ سخنم با «جهان راز»

زان در سخن نصیبه‌ام از راز می‌دهند

با تامل در این دو بیت روشن می‌شود که حداقل برخی اشعار شهریار که سبب شهرت و محبوبیت او شده، رهآورد کنج و گنج خلوت است. دربارۀ خلوت شهریار، مرحوم زاهدی نوشته است: «شهریار اغلب در تهجد و طاعت است، به شب خیلی علاقه‌مند است… شب‌ها اغلب بیدار است و به راز و نیاز با خداوند و قرائت قرآن و ادای نماز مشغول است.»

 ذکر این نکته هم ضروری است که شهرت و محبوبیت شهریار، توسط رسانه‌های دولتی و حزبی و سیاسی و یا ابزارهای تبلیغاتی خارجی ایجاد نشده بود که پس از مدتی گرد و غبار آن فرو نشیند، چنان که در مورد برخی از شعرا چنین بوده است. استاد شهریار، شاعری حکیم و شهرت گریز بود، چنان که خود فرموده است:

به مرگ چاره نجستم که در جهان مانم

به عشق زنده شدم تا که جاودان مانم

چه سال‌ها که خزیدم به کنج تنهایی

که گنج باشم و بی نام و بی‌نشان مانم

به امن خلوت من تاخت شهرت و نگذاشت

که از رفیق زیانکار در امان مانم

او شهرت گریز بود اما وقتی که شهرتی فراگیر یافت، آن را نیز در خدمت تعالی و رشد انسانها و دین و انقلاب و ملت ایران قرار داد. این خیلی مهم است. شما می‌بینید بسیاری از کسانی که اندک شهرتی دست و پا می‌کنند دچار لغزشهای فکری، سیاسی و شخصیتی شده و آسیب‌هایی به جامعه وارد می‌کنند‌ یا از شهرت خود برای کسب مال و منال استفاده می‌کنند، اما استاد شهریار بر مبنای تفکر دینی و عرفانی خود، با اینکه دهها سال در اوج شهرت و‌ محبوبیت بود، از شهرت و محبوبیت خود برای ترویج معارف و حکمت و عواطف ارزشمند در قالب شعر و ادب استفاده کرد و شهرت و محبوبیت خود را در راستای دفاع از ارزشهای متعالی و انقلاب اسلامی و هویت و موجودیت ایران به کار بست و اتفاقا این اقدام او، بر محبوبیت وی نیز در نزد اهل اندیشه و هنر و همه‌ی ملت افزود و شگفت است که با گذشت ۳۵ سال از درگذشت استاد شهریار، همچنان بر شهرت و محبوبیت وی افزوده می‌شود

 

💢 درباره‌ بینش سیاسی استاد شهریار و تجلی این بینش در اشعار او توضیح بفرمایید.

با مطالعه‌ عمیق مجموعه‌ اشعار استاد شهریار و به ویژه تعمق در شعرهای انقلابی، میهنی و اجتماعی این شاعر حکیم، این نکته به روشنی قابل درک است که استاد شهریار از بینش سیاسی عمیقی برخوردار بود و این بینش سیاسی عمیق، در «اندیشه» که اصلی‌ترین عنصر شعر  است، بازتاب داشته است.

برای مثال؛ مثنوی “ارگ تبریز” از مثنوی‌ها زیبایی است که پرتوهای بینش سیاسی استاد شهریار در آن به روشنی پیداست:

مسجدی قدس و قلعه یی محکم

سنگر و منبرش کنار به هم

پاسگاه سپاه اسلام است

کز سرآغازش این سرانجام است

دیده‌بان موثق تاریخ

چشم تشویق و چهره‌ی توبیخ

دوربینش گرفته چون عکاس

عکس شاه اسمعیل و شاه عباس

شاهد آن دو چهره‌ی صفوی ست

که فروغ چراغ مصطفوی ست

روزها دیده سخت و توفانی

حمله‌ی روس و جنگ عثمانی

روس، قفقاز برد و گرجستان

انگلیس آفت بلوچستان

شرح طومارهای مبسوطه ست

شاهد انقلاب مشروطه ست

لیک مشروطه هم صحیح و سقیم

نوعروسی که شد عجوز و عقیم

فتنه یی بود و سخت فتان شد

برد و بازش به سود شیطان شد

باز برگشت دیو استبداد

که به جایی نمی رسد فریاد…

از همین ابیات کوتاه می‌توان نگرش دقیق و صحیح استاد شهریار به مسائلی چند را دریافت. نخست اینکه از بنای ارک تبریز به عنوان مسجد یاد می‌کند که در کنارش قلعه‌ نظامی یا پاسگاه اسلام نیز بوده است. شاعر بزرگ به تعبیری شیرین و فصیح از کنار هم بودن “سنگر و منبر” سخن می‌گوید. دیگر اینکه شاعر به سیادت شاه اسماعیل صفوی تاکید می‌ورزد و صفویه را فروغی از چراغ نبوت معرفی می‌کند. این تاکید شاعر هنگامی معنادار می‌شود که بدانیم برخی از تاریخ پژوهان معاصر در ایران و قفقاز و ترکیه به علت علایق و اهداف خاص سیاسی، می‌کوشند تا انتساب صفویان به خاندان رسول اکرم “صلی الله علیه و آله” را انکار کنند و حکومت مذهبی و شیعی ایران عصر صفوی را لباس حکومتی قومی و قبیله‌ای بپوشانند!

شاعر با ابیاتی دیگر در” مثنوی ارک ” نقش انگلیس و روس و ترک‌های عثمانی را در تکه پاره کردن ایران بزرگ یادآور می شود و از آذربایجان با عنوان “آذرآبادگان” یاد می کند و در ادامه، مشروطه را به عنوان فتنه و آفتی معرفی می کند که از دل آن استبداد رضاخانی بیرون آمد. این در حالی است که هنوز هم جمعی از اهل سیاست و فرهنگ، به تبعیت از تاریخ‌نگاران درباری و غربگرا، مشروطه‌ی غیر مشروعه را دستاوری عظیم می‌دانند و هنوز هم برای آن کنگره‌های بزرگداشت برپا می دارند و هنوز هم از کسانی مثل سیدحسن تقی زاده و محمدعلی تربیت که در کسوت هیئت مدیره انقلاب مشروطه، حکم اعدام آیت‌الله نوری را امضا کردند، به نیکی یاد می‌کنند!  اما شهریار ملک سخن با نگاه نافذ سیاسی خود مشروطه را به سان نوعروسی می‌داند که عجوز و عقیم شد و این یعنی اینکه؛ اول آن خوش بود و پایانش مصیبت. به عبارت دیگر نهضتی بود که منحرف شد و مشروطه ای که باید “مشروعه” می شد، لاییک و غربی و سلطنتی و دیکتاتوری شد.

اشعاری که شهریار در واکنش به رویدادهای مختلف مانند مشروطیت، اشغال ایران در دوره‌ جنگ دوم جهانی، تلاش شوروی و فرقه‌ی دمکرات برای تجزیه‌ی آذربایجان در ۱۳۲۴، انقلاب اسلامی و یا اشعاری که درباره‌ی قفقاز جدا شده از ایران سروده و آنها برای بازگشت به اسلام و ایران دعوت کرده، همه و همه دلایلی روشن بر شناخت ژرف سیاسی استاد شهریار از محیط، زمانه و جریانها و بازیگران سیاسی روزگار است.

واکنش شهریار با تحریف اشعارش

💢نظر جنابعالی درباره‌ نگرش و اندیشه‌ سیاسی استاد شهریار و ارتباط آن با اقدامات مخالفان سیاسی استاد برای تحریف اشعارش چیست؟

نگرش سیاسی استاد شهریار، نگرش سیاسی به معنای رایج در ادبیات سیاسی و رسانه‌ها نیست. بلکه نگرشی برخاسته از اعتقادات دینی و فرهنگ ایرانی است که در اشعار او اعم از اشعار فارسی، اشعار آذری مانند منظومه حیدربابایه سلام، سهندیه و…متجلی شده است و یکی از مهم‌ترین علل تحریف استاد شهریار در باکو که از دهه پنجاه میلادی (۱۹۵۰) در باکو شروع شده و ادامه یافته است، تجلی اعتقادات دینی- سیاسی و انقلابی در اشعار اوست.

کارگزاران فرهنگی حزب کمونیست جمهوری آذربایجان (حزب حاکم) در دوره‌ شوروی با درک تاثیرگذاری استاد شهریار بر شیعیان آذری قفقاز، تلاش برای تحریف اشعار استاد شهریار و در حقیقت تحریف اندیشه و شخصیت شهریار را آغاز کرده و کوشیدند تصویری مادی و قومگرا و حتی ضدایرانی از شهریار ترسیم کرده و با این تصویر شهریار را به مسلمانان قفقاز معرفی کنند.

می‌دانید که آذریهای قفقاز با عهدنامه‌های گلستان و ترکمانچای از ایران جدا شده‌اند و علایق تاریخی، فرهنگی و مذهبی با ایران دارند ولی در دوره‌ی شوروی و پس از فروپاشی شوروی، تلاش کرده‌اند میان مردم آن خطه با ایران فاصله و گسست ایجاد کنند. با این توضیح، انتشار صدای شهریار به مثابه‌ی صدای ایران در آن سامان برای حزب کمونیست شوروی و باکو به شدت ناگوار بود.

یکی از اقدامات حزب کمونیست باکو برای مقابله با استاد شهریار، تحریف اشعار آذری او بود. مثلا شهریار در مصرعی می‌گوید؛«من علی اوغلویام، آزاده‌لرین مردی مرادی» من فرزند علی هستم که مرد و مراد آزادگان است) در چاپهای باکو، این مصرع به« من ائلین اوغلویام…»( من فرزند ایل و قوم هستم!..) تغییر یافته است. یا حتی شعرهایی سست و نادرست توسط برخی شاعران حزب کمونیست باکو سر هم شده و به نام استاد شهریار در کتابهای درسی دولت باکو آمده است!

 

💢 پاسخ استاد شهریار به تحریف اشعارش یا شعرهایی که در خارج از ایران به نام شهریار منتشر می‌کردند، چه بود؟

استاد شهریار، به خاطر اینکه ممکن است افرادی در خارج از ایران فریب خورده و باور کنند که آن اشعار ضد اسلامی و ضدایرانی و قومگرایانه سروده‌ اوست، بیانیه‌ای به خط زیبای خود منتشر کرد و ان اشعار جعلی را چرند و اراجیف نامید. بهتر است متن بیانیه ‌ی شهریار را که در تاریخ سوم شهریور۱۳۵۹ را بخوانید. استاد شهریار نوشته‌اند:

«خواننده عزیز؛

این بنده شهریار، به غلط مشهور شاعر ملّی ایران  به خصوص آذربایجان هستم.

 اخیراً اشعار چرندی بر علیه انقلاب اسلامی ایران می‌بافند و به نام من چاپ و بیشتر در خارج از ایران منتشر می‌کنند.

ایرانی‌ها به سبک و جنبه‌های دینی و اخلاقی شعر من آشنا هستند و می‌دانند که گوینده شعرهایی مثل «علی ای همای رحمت» و صدها از آن قبیل، هرگز بر خلاف موازین اسلامی حرفی نمی‌زند؛ ولی آنهایی که در خارج از ایرانند و شاید مرا خوب نمی‌شناسند، ممکن است این اراجیف را باور کنند که از من است.

من اگر برای خودم بود، گوشم بدهکار این اباطیل نیست و اصلاً جواب نمی‌دادم. ولی چون پای آذربایجان در میان است و ممکن است در آتیه برای آذربایجان موضوع شرم‌آوری باشد، این است که لازم دیدم از طرف خودم جدا این اتهامات را تکذیب کنم و یقین دارم آنهایی که مرا یک مجاهد فی سبیل الله و خلف الصدق و مظهر و وارث بلاغت مولای متقیان علیه السلام می‌دانند، علاوه بر تکذیب این جور نسبت‌ها، لعن و نفرین نیز بر مرتکبین این قبیل جرم‌ها و تهمت‌های ناروا، روا ببینند.

تبریز، سوم شهریور ۱۳۵۹ شمسی

سیّدمحمّدحسین شهریار»

 

علاوه بر این بیانیه، استاد شهریار اشعار متعددی درباره‌ قفقاز و خطاب به ‌قفقازی‌ها سروده است از جمله شعر معروف:

آییریب شیطان الفباسی سیزی آلله دان

اؤز الفبامیزی یازساز، تاپاسیز قرآنی…

( الفبای شیطان شما را از خدا دور کرده است. اگر به الفبای خودمان بنویسید، می‌توانید قرآن را درک کنید)

در همین یک بیت شعر آذری، جهانی معنای سیاسی و بیدارگر نهفته است.واقعا با تغییر الفبا در جمهوری آذربایجان، مردم را از فرهنگ اصیل و اسلامی خودشان جدا کردند. تغییر الفبا موجب شده که مردم جمهوری آذربایجان، امروز حتی توانایی روخوانی کتابهای نیاکان خود مثل خاقانی و نظامی را ندارند. تغییر الفبا از اصلی ترین علل ایجاد فاصله میان آذریهای قفقاز با قرآن کریم است و پیام شهریار آنها، بازگشت به نگارش با الفبای خودی (اؤر الفبامیز) و قرآنی است.

💢 دربار‌ه‌ی پیوند میان بزرگداشت استاد شهریار و روز شعر و ادب فارسی اگر نکته‌ خاصی دارید، برای مخاطبان ما بگویید.

فارسی زبان تاریخی، مشترک و رسمی همه‌ ایرانیان است، به بیان بهتر، زبان ملی ماست. استاد شهریار هم شاعر ملی ما ایرانی‌هاست. او مانند همه‌ قله‌های شعر در آذربایجان؛ قطران تبریزی، خاقانی، نظامی، صائب تبریزی، اوحدی مراغه‌ای، عمادالدین نسیمی و… به زبان فارسی شعر گفته‌است و میراث‌دار و خزانه‌دار هزار سال شعر فارسی از قطران تبریزی تا روزگار خود است. اشعار استاد شهریار چه در حوزه‌ زبان ملی و چه در حوزه‌ی زبان فاخر آذری، سرشار از معانی و مضامین حکیمانه است. از سویی جهان اندیشه‌ شهریار، جهان ایرانی است و همه‌ی اینها و علل دیگر ایجاب می‌کرده که روز بزرگداشت استاد شهریار، روز شعر و ادب فارسی نامیده شود و این اتفاقی مبارک است.

گفت‌وگو از  ابوالفضل محمدی

پایان پیام/




Source link

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.