احیاگر غدیرـ ۱۵| صاحب «الغدیر» ۲ وصیتنامه داشت/ تاریخ برای علامه سرگرمی نبود

تبریز یازار ـ گروه تاریخ: آیتﷲ عبدالحسین امینی به عنوان محدث، مفسر، فیلسوف، متکلم و فقیه دست به تحقیقات دامنهداری زد تا فلسفه سیاسی اسلام را تدوین کند و برای این کار مجاهدت بسیار کرد. او برای تالیف کتاب الغدیر ۱۰۰ هزار کتاب را مطالعه کرد و به بیش از ١٠ هزار جلد کتاب و
تبریز یازار ـ گروه تاریخ: آیتﷲ عبدالحسین امینی به عنوان محدث، مفسر، فیلسوف، متکلم و فقیه دست به تحقیقات دامنهداری زد تا فلسفه سیاسی اسلام را تدوین کند و برای این کار مجاهدت بسیار کرد. او برای تالیف کتاب الغدیر ۱۰۰ هزار کتاب را مطالعه کرد و به بیش از ١٠ هزار جلد کتاب و رساله مراجعات مکرر داشت، اما متاسفانه بعد از رحلت این عالم برجسته کمتر درباره او گفته و نوشته شده است و تعداد انگشتشماری اثر درباره او وجود دارد.
در ادامه پرونده «احیاگر غدیر» که این روزها به بهانه پنجاهمین سالگرد رحلت علامه امینی در گروه فرهنگ تبریز یازار پیگیری میشود با دکتر محمدرضا فخر روحانی (استادیار گروه زبان انگلیسی دانشگاه قم) که اولین زندگینامه علامه امینی را به زبان انگلیسی نوشت، به گفتوگو نشستیم. او بعد از اینکه در اولین عاشورای بعد از نابودی صدام به زیارت امام علی (ع) مشرف شد و در نجف کتابخانه علامه امینی را دید، با هدف معرفی این عالم بزرگ، تصمیم گرفت به زبان انگلیسی کتابی را با محتوای زندگینامه بنویسد که در نهایت متن نهایی آن در اختیار ناشر انگلیسی که فردی شیعه است، قرار داد و منتشر شد.
چه ضرورتهای تاریخی باعث شد علامه امینی در آن مقطع تاریخی به فکر نوشتن کتاب الغدیر باشد و به نوعی دست به تالیف فلسفه سیاسی تشیع بزند؟ من تا جایی که تحقیق کردهام، مرحوم آقای امینی یک نگاه تلفیقی بین اعتقادات و تاریخ داشت؛ یعنی هم به اعتقادات شیعه و اسلام و هم به بحث تاریخ توجه داشت.
علامه امینی به خوبی متوجه خلا ضرورت تاریخی شد. او آثار مختلفی را خواند، به کتابخانههای مختلفی رفت و با آدمهای خیلی بزرگی حشر و نشر داشت؛ چه زمانی که در ایران بود و چه زمانی که در عراق بود و مسافرتهایی که به هند و سوریه داشت. آقای امینی به این نتیجه رسید که اعتقادات بدون آگاهی از پیشینه تاریخی، از قوام لازم برخوردار نیست. یعنی کسی اگر بخواهد اعتقاداتش محکم باشد باید عقبه تاریخی غدیر را هم بداند. علامه امینی با توجه به این نکته بود که در بحث امامت و ولایت تجلی آن در بحث الغدیر پرداخت.
آقای امینی عقبه تاریخی غدیر را با بحثهای اعتقادی گره زد. الغدیر بحث تعیینکنندهای در حوزه اعتقادات اسلامی و شیعه است. آقای امینی با تبیین غدیر این بحث مذهبی را به موضوعی کاملاً دینی ـ اسلامی تبدیل کرد.
آقای امینی عقبه تاریخی غدیر را با بحثهای اعتقادی گره زد. الغدیر بحث تعیین کنندهای در حوزه اعتقادات اسلامی و شیعی است. آقای امینی با تبیین غدیر این بحث مذهبی را به موضوعی کاملاً دینی ـ اسلامی تبدیل کرد
آقای امینی در کتاب الغدیر به برادران اهل سنت نشان داد، غدیری که ما میگوییم عین همان چیزی است که شما به آن اعتقاد دارید و مورخین بزرگ اهل سنت نیز در تاریخ بر آن صحه گذاشتهاند. ابتکار آقای امینی این بود که بحث غدیر را از یک موضوع شیعی به یک مسأله بینالادیانی تبدیل کردند.
آقای امینی برای احیای نام غدیر در کتاب الغدیر، شهدای مسیحی را که برای غدیر شعر گفته بودند و توسط نظام وقت حاکم شکنجه و شهید شدند نیز فراموش نکرد. اهمیت کتاب الغدیر آقای امینی این بود که غدیر را مانند عاشورا به عنوان یک بحث بینالادیانی مطرح کرد. قبل از آقای امینی کمتر کسی چنین چیزی به ذهنش رسیده بود و توانست چنین کاری را انجام بدهد.
علامه امینی چه استدلالی مطرح کرد یا چه وقایع تاریخی را نشان داد که کسی که پیرو مذهب شیعه نیست یا مسلمان نیست، این واقعه برای او مهم شود؟
آقای امینی از دیدگاه تاریخی و تاریخ ادبیات استفاده کردند تا ادبیات غدیر شناسایی شود. اساساً نگرش آقای امینی به ادبیات تعلیمی بود، نه سرگرمی. کما اینکه دیدگاه تاریخی ایشان نیز تحلیلی بود. حتی آن بزرگوار تاثیر واقعه تاریخی غدیر بر ادبیات عرب را به خوبی در نظر گرفت و در بررسی این سیر تاریخی به اشعار با موضوع غدیر که برخورد میکرد، آنها را ذکر کرده و در این راه اشعار غدیری تعدادی از شاعران برجسته مسیحی در ادبیات عرب را در کتاب خود درج کرده است.
ابتکار آقای امینی این بود که حقایق مسلم (fact) تاریخی را بر اساس منابع متقن ذکر میکرد. او یک عقبه اعتقادی را دید و برای اینکه نشان دهد این عقبه تاریخی چقدر محکم است از روش تاریخی وارد شد. بنابراین مفهوم تاریخ در نگاه آقای امینی یک مفهوم مستند و باعظمت است.
متاسفانه کسی از آقایان راجع به مفهوم ادبیات و تاریخ از دیدگاه آقای امینی نپرداخته است. صِرف اینکه ما بگوییم الغدیر کتاب بزرگ و سُترگی است، فایدهای ندارد.
متاسفانه کسی از آقایان راجع به مفهوم ادبیات و تاریخ از دیدگاه آقای امینی نپرداخته است. صِرف اینکه ما بگوییم الغدیر کتاب بزرگ و سُترگی است فایدهای ندارد
مانند اینکه بگوییم حافظ و سعدی شاعر برجستهای بودند. بله، شاعران برجستهای بودند، اما دلیل برجسته بودن آنان چیست؟ یعنی وقتی میگوییم شاعر برجستهای است، باید او را با شعرای همعصر و همتراز و هممکتب خودش مقایسه کنیم.
ابتکار آقای امینی این بود که بر خلاف اکثر معاصران خودش، موضوع امامت را فقط از منظر کلامی بررسی نکرد. اغلب عامه مردم نمیتوانند استدلالهای فلسفی را متوجه شوند. آنها ادله تاریخی میخواهند. یعنی شما وقتی میفرمایید واقعه غدیر یکی از مسلمات تاریخ است، باید مشخص شود چرا و چگونه واقعه غدیر از مسلمات تاریخ است؟ آقای امینی استدلال میکند که اول اینکه بحث امامت حضرت امیرالمومنین علیهالسلام قبل از واقعه غدیر مطرح بود. در واقعه غدیر اعلان عمومی صورت گرفت وگرنه شایسته بودن حضرت امیرالمومنین سلامالله علیه به عنوان خلیفه بعد از رسولالله در زمان حیات رسولالله صلی الله علیه وآله وسلم و قبل از واقعه غدیر جا افتاده بود و اصحاب نزدیک پیامبر این را میدانستند. حجهالوداع یک کار رسانهای بود که پیغمبر آمد و انجام داد. مثلاً زمانی چیزی در جمعی مطرح میشود. حالا یک نفر یا یک جمعی، بیانیهای میدهد و این را رسانهای میکند. پیامبر در حجهالوداع ماجرای امامت حضرت علی علیهالسلام را در روز غدیر رسانهای کرد و بعد برای این که در حافظه تاریخی ثبت بشود، هنوز از منبر پایین نیامده به حَسان بن ثابت (که به عنوان شاعرالنبی معروف است) فرمودند که تو همین الان یک شعر درباره این واقعه بگو. اساسا در طول تاریخ فرهنگ و تمدن عربی، شعر یک رسانه بسیار قوی در تاریخ ادبیات عرب بوده، هست و خواهد بود.
دکتر محمدرضا فخر روحانی
سایر آثاری هم که آقای امینی نوشته به نوعی تحت تاثیر نگرشهای تاریخی، کلامی و ادبی ایشان در الغدیر بوده است. وقتی ما آنها را نگاه میکنیم، میبینیم آقای امینی هم یک دیدگاه تاریخی و هم یک دیدگاه اعتقادی داشتند و این دیدگاه اعتقادی را با دیدگاههای تاریخی مستند کردند.آقای امینی آمدند ادله تاریخی ـ ادبی ارائه کرده و جنبه رسانهای آن را نیز بیان کرد. منتها آقای امینی با اصطلاحات و الفاظی که ما امروز داریم، نگفت. به زبان خودش گفت. بحث اعتقادی هم وجود داشت. این بحث اعتقادی عقبه بسیار دقیق تاریخی دارد. استناد آن، جنبههای تبلیغی و رسانهای است. آقای امینی با این زاویه دید وارد ماجرای غدیر در الغدیر شد.
من در زندگی آقای امینی خیلی مطالعه کردم. این کتابی که نوشتم، ماحصل ۱۴ تا ۱۵ سال کار بوده است. غیر از خانواده آقای امینی که من مرتب با آنها در تماس بوده و هستم، از افراد دیگری هم که با آقای امینی در ارتباط بودند، پیگیری میکردم و میپرسیدم، هنگامی که آقای امینی قصد تحقیق یک کتاب خطی را داشت به کتاب کامل الزیارات ابن قولویه توجه کرد. ابن قولویه در تاریخ حدیث شیعه، شخصیتی است که اگر حدیثی در کامل الزیارات باشد، در صحت آن تردیدی نیست، زیرا اگر درست و یا مستند نمینبود ابن قولویه آن را در کتاب خودش نمیآورد.
زندگی نامه انگلیسی علامه امینی
آقای امینی حدود ۵۰ سال فقط روی متون خطی جهان اسلام و نسخههای اصیل کار کرد و به کتابخانههای بزرگی مراجعه کرد؛ تا جایی که وقتی در کتابخانهای دورافتاده در هند میرفت، فلان کتاب خطی به خط ابن سینا را در آنجا پیدا کرد. پس کتابی نیست که از دید او جامانده باشد.
آقای امینی وقتی میخواهد این متن را تحقیق کند، کاملالزیارات را تحقیق میکند. حالا اهمیت کامل الزیارات چیست؟ مرحوم ابن قولویه اواخر غیبت صغری یا اوایل غیبت کبری زندگی میکرد. آدمی که جزو معاصرین صدوق است. ابن قولویه وقتی میخواست روایتی را بگوید بعضی اوقات روایت را به سه واسطه به معصوم میرساند.
ابن قولویه میگوید: من از استادم شنیدم و استادش از استادش شنیده که مثلاً امام عسکری(ع) این دعا را خواندند. وقتی ما نگاه میکنیم میبینیم یک نگاه هم ادبی و هم تاریخی پشت صحنه فعالیتهای آقای امینی است؛ منتها او هیچ وقت نمیگوید تاریخ برای استفاده تاریخ. در واقع تاریخ برای آقای امینی جنبه سرگرم کننده نداشته، بلکه جنبه فرهنگسازی و تعلیمی دارد.
آقای امینی از باب سرگرمی به تاریخ نگاه نمیکرده است؛ بلکه سعی کرده عقبه اعتقادی مستنداتش را در تاریخ و در متون ادبی پیدا کند. در الغدیر مهمترین اشعار و مستندترین اشعار ادبیات عرب در باب واقعه غدیر را از قویترین منابع تاریخی پیدا میکند.
به همین دلیل تا حالا کتابی نتوانسته روی دست الغدیر بلند شود. اگر کسی میتوانست به الغدیر ایرادی بگیرد، یقین داشته باشید تا حالا از ایراد گرفتن در آن کم نمیگذاشتند.
وقتی به کارکرد تاریخ و نقش ادبیات و تاریخ در تقویت بنیادهای اعتقادی و فرهنگسازی در جامعه فکر میکنیم، میبینیم که این بحثها کمتر مورد توجه قرار گرفته است. نقش ادبیات و تاریخ را باید از لابهلای آثار آقای امینی استخراج کرد.
در کتابی که به انگلیسی نوشتم و چون برای مخاطب ایرانی ننوشتم و برای مخاطب انگلیسی زبان و یا انگلیسیخوان نوشتم، تمام اساتید آقای امینی را با تالیفاتشان اسم بردم. نوشتم آقای امینی شاگرد فلان آدم بود. آن آقا هم در باب غدیر این آثار را داشت. آن آقا در باب تاریخ نیز این آثار را داشت. به نوعی نشان دادم که آقای امینی چگونه از اساتیدش متاثر بود.
علامه امینی در تبریز، استادی به نام مرحوم آیتالله سیدمرتضی خسروشاهی داشت. پدر همین آیتالله خسروشاهی که به تازگی مرحوم شدند. مرحوم آیتالله سیدمرتضی خسروشاهی کتاب کوچکی دارد که در نجف چاپ شده و در ایران تجدید چاپ و ترجمه هم شده است. در سفری که به نجف رفته بودم، این کتاب را پیدا کردم. نام کتاب «اهداء الحقیر فی معنی حدیث الغدیر الی اخیه البارع البصیر» است که بحث تاریخی در مورد غدیر دارد. پیشینه این کتاب این است که یکی از علمای کردستان در آن زمان، مثلاً شاید حدود ١٠٠ سال پیش، یک سوالی را از مرحوم آیتالله خسروشاهی در باب غدیر مطرح میکند.
آیتالله سیدمرتضی خسروشاهی جواب کاملاً استدلالی و تاریخی به آن آقا میدهد و آن یک کتاب کم حجم در ۱۱۱ صفحهای است که در سال ۱۳۵۳ قمری یعنی ۱۹۳۴ میلادی، حدود سال ۱۳۱۳ شمسی در نجف چاپ شد. آقای امینی شاگرد ایشان و تحت تاثیر اندیشههای ایشان بوده است.
موضوع غدیر، یک دفعه به ذهن آقای امینی نیامده است یا اینکه مثلاً از باب نداشتن موضوع نبوده که آقای امینی آمدند روی غدیر کار کردند. آقای امینی شاگرد این گونه اساتید و اندیشمندان بوده و آنها روی ذهن آقای امینی اثرِ خوبی گذاشتند.
آقای امینی در دور دومی که به نجف میروند، استادی به نام مرحوم آیتالله اردبیلی داشتند. علامه پیش این استاد میرود و میگوید میخواهم نزد شما خصوصی فقه بخوانم و آن استاد هم میگوید، نجف مرکز حوزه است. افراد دیگر هم فقه و اصول میگویند. آقای امینی خیلی اصرار داشت تا اینکه استاد پذیرفت. بعد از یکی ـ دو جلسه به آقای امینی میگوید خلاء جامعه ما خلاء فقه و اصول نیست، خلاء اعتقادی است و ایشان ۴١ جلسه درس فشرده اصول اعتقادی شیعه و اسلامی برای آقای امینی میگوید.
ببینید استاد زیرک در نجف شاگرد مستعد پیدا کرده است. گویی سالها به دنبال چنین آدمی میگشته و یافته است. آقای امینی اعتقادات را با ادله تاریخی آنگونه که در تاریخ ادبیات دینی ـ اسلامی آمده است، مستدل میکند. یعنی باید این رگهها را پیدا کرده و ببینیم آقای امینی چگونه و به چه دلایلی اینگونه کتابی به نام الغدیر را نوشته است.
بحث دیگری که درباره کتاب الغدیر و علامه امینی نباید از آن غافل شد، انصاف پژوهشی و عدالت پژوهشی است. واقعاً ایشان به معنای واقعی کلمه در کار پژوهشی امین بود. او در کارهای پژوهشی، طوری از ادله مخالفین نقل میکرد که اگر شما نگاه میکردید، میدیدید اصلاً انکار خود کتاب را نقل کرده است.
بحث دیگری که درباره کتاب الغدیر و علامه امینی نباید غافل شد، انصاف پژوهشی و عدالت پژوهشی است
آقای امینی به اقوام نزدیکش میگفت من برای نوشتن هر یک صفحه از الغدیر دست کم ٢٠٠ صفحه مطالعه میکنم. بسیاری از شعرایی که آقای امینی اسم آنان را به ترتیب تاریخی در کتابش نام برده، برخی از این شعرا تا قبل از آقای امینی اسم آنها هم مطرح نبود یا فقط دست کم یکی از اشعار آنها مطرح بود. آقای امینی نام آنها را از لابهلای تاریخ بیرون کشید و مطرحشان کرد.
سوال بنده این است چرا ۹ جلد دیگر الغدیر چاپ نشده است؟ من با نوهها و فرزندان آقای امینی صحبت کردم، اما هیچ کدام به من جواب قانعکنندهای ندادند.
آیا میشود براساس متدولوژی الغدیر، دیگر وقایع مهم تاریخ اسلام و شیعه را بررسی کرد؟
میبینیم که قشر جدید از خلاء اعتقادی ـ تاریخی رنج میبرد. چون اطلاع چندانی راجع به اعتقادات ندارد. حال پرسش اینجاست: چگونه براساس مدل الغدیر اطلاعات لازم را به دانشجو ارائه دهیم.
وقتی سر کلاس راجع به فلان تئوریسین یا فلان دانشمند غربی صحبت میکنیم، میبینیم دانشجویان (به برکت شبکههای مجازی!) تقریبا بهروز هستند و در آثار مدرن و فرهنگی تفحص میکنند، اما اطلاعات درستی از اعتقادات خود ندارند. مساله اینجاست که آیا میشود براساس مدل الغدیر سطح اطلاعات تاریخی، اعتقادی و ادبیات دینیِ جامعه خودمان را ارتقاء بدهیم؟
الغدیر کتابی است که برای علما نوشته شده است. اما چقدر تلاش شده است تا آن مطالب همهفهم شود. نوعا نویسندگان بزرگی که در علوم مختلف به زبان ساده و عامهفهم نوشتند، ماندگارتر بودند.
چرا حوزه علمیه و دانشگاه نتوانسته است بزرگانی مانند علامه امینی تربیت کند؟
دلیل نخست آن، احساس سیری کاذب است. استغنای کاذب زمانی به وجود میآید که دانشجو و یا طلبه خودش را در مقابل سوالات بزرگ نمیبیند. آنگونه که انتظار میرود، اهل مطالعه نیست. اگر یک نفر ادله مخالفی جلوی ما آورد، ما چه میخواهیم جواب بگوییم؟
آقای امینی احساس مسئولیت تاریخی کرد که حدود ۵۰ سال روی الغدیر کار کرد. من از بستگان آقای امینی شنیدم که او در اواخر عمر به خاطر بیماری نمیتوانست کار کند. یک وصیتنامه حدود ٧ تا ٨ صفحه دارد که در یکی از کتابها چاپ شده است و آن وصیتنامه را هم به فارسی نوشته است. یک وصیت نامه علمی هم دارد که من شنیدم حدود ۱۲۰ صفحه است. آقای امینی به فرزندانش سفارش کرده و گفته که بعد از ایشان الغدیر را چگونه ادامه دهند و با چه مدلی بنویسند. یعنی آن احساس تکلیفی که آقای امینی نسبت به جامعه اسلامی داشته از نوع وصیتنامهاش مشخص میشود. برای احوالات شخصی خودش ٧، ٨ صفحه نوشته و برای ادامه آن کار علمی چیزی حدود ١٢٠ صفحه گفته و فرزندان او نوشتهاند.
این احساس انجام وظیفه از آن محقق اسلام، علامه امینی ساخت؛ وگرنه در آن دوره در حوزه نجف خیلی از آقایان دیگر هم بودند. مگر آن دوره کم بودند؟ آنها هم کم زحمت نکشیدند؛ منتها آقای امینی یک هدف متعالی تاریخی داشت. به همین دلیل بود که آنگونه فکر میکردند و نتایج کار ایشان را در الغدیر میبینیم.
من زمانی که زندگینامه علامه امینی را به زبان انگلیسی نوشتم، متن اولیه را برای یک پروفسور آلمانی در زمینه اسلامشناسی ایمیل کردم. او پاسخ داد: خواه شما این کتاب را چاپ بکنید یا نکنید، من این متنی که شما نوشتید را (تا زمانی که اصل کتاب چاپ نشده) به عنوان متن درسی در آلمان سر کلاس میآورم و به دانشجویان دکتری مطالعات اسلامی میدهم. نوشت سالهاست به مناسبتهای مختلف از کتاب الغدیر نام میبردم، اما همواره برای من سوال بود که چرا الغدیر به این شکل درآمد؟ آقای امینی چه کرد؟ پشت صحنه چه بود؟ بعد او نوشت: من با خواندن زندگینامهای که شما برای آقای امینی نوشتید، حالا میفهمم چه انگیزههایی بود که آقای علامه چنین شخصیتی شد.
برای من نکتهای نوشت که آن نکته خیلی جالب بود. نوشته بود من تا به حال به شناخت شیخ آقا بزرگ تهرانی افتخار میکردم و شیخ آقا بزرگ تهرانی برای من چهرهای بود که فکر میکردم باید بالای سردرِ همه کتابخانههای دنیا مجسمه او را بگذارند؛ چون او بزرگترین کتابشناس شیعه است. وقتی شما این کتاب را برای من فرستادید، به نظر من سر درِ همه کتابخانهها باید دو مجسمه بگذارند؛ یکی شیخ آقا بزرگ تهرانی و یکی علامه امینی. شما در این کتاب نشان دادید که در کارهای علمی چه آدم دقیقی بود. گفت من از ایشان الگوی پژوهشی گرفتم. وقتی یک استاد پیر آلمانی این را میخواند تازه متوجه میشود از زندگی آقای علامه میشود الگوهای پژوهشی گرفت.
ممنونم از وقتی که در اختیار تبریز یازار قرار دادید.
سایر مطالبی را که در پرونده «احیاگر غدیر» از سوی گروه فرهنگ فارس منتشر شده است، اینجا بخوانید:
پیشینهای که علامه امینی را برای نگارش الغدیر یاری کرد
گوشهای از زندگی گردآورنده کتاب ارزشمند الغدیر
عجز ۱۰۰ محقق دانشگاه عربستان بر رد الغدیر
سفرها و رنجهای علامه امینی در تحقیق و پژوهش
«الغدیر» به دنبال دعوای حیدری ـ نعمتی شیعه و سنی نیست
چراعلامه امینی قبول نکرد در حرم امام رضا (ع) منبر برود؟
علامه امینی برای وهابیت آبرو نگذاشت
جمله معروف علامه امینی هنگام مشکلات
حسرتی که در دل علامه امینی ماند
غدیر با کار رستورانی احیا نمیشود
علامه امینی میخواست نواب صفوی درس بخواند و مجتهد شود
تلاش وهابیت برای حذف مصادر الغدیر
«الغدیر» در نهایت بیطرفی و به دور از غرضورزی نوشته شده
حق علامه امینی و الغدیر، توسط نویسندگان بعدی ادا نشد
انتهای پیام/
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0